عشق مامانی
پسر عزیز و مهربونم سلام .سلام با کلی تاخیر امیدوارم مامانی رو ببخشی
طاهای قشنگم خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم باور کن این مدت اصلا وقت نکردم و تو خیلی شیطون شدی و تا من دست به لپ تاپ میزنم میگی مامان فیلم تولد خلاصه بعضی مواقع هم فراموش میکنم.
مامان قشنگم یه مسافرت خیلی خوب رفتیم با آقایی و ننه ماه طلب.ننه حاجی مهرزاد و فاطمه خاله محترم و بابا و مامان
رفتیم مشهد که خیلی خیلی خوش گذشت.پسر عزیزم تو خیلی خوش سفر هستی و از این که تو کنارمون بودی به هممون بیشتر خوش می گذشت.
اونجا تو با آقایی میرفتی زیارت و اصلا با من کاری نداشتی.جای همه زیارت کردیم و برای همه دعا.برگشتن هم که رفتیم شمال و خیلی خوب بود .البته وقتی برگشتیم تو مریض شدی و مامان کلی بهم ریخت و تا خوب شدی چند روز طول کشید.دهنت پر از افت شده بود و من وبابا خیلی خیلی ناراحت بودیم.خدا رو شکر که الان خوبی و خنده رو لباته.
دوست دارم همه وجودم