عشق من طاها

14 هفته و 5 روز

کوچولوی مامانی سلام مامانی اصلا حالش خوب نیست که بتونه هر روز به وبلاگت سر بزنه و حرفای دلشو برات بنویسه قشنگ مامان نمیدونم از کدوم حالم برام بگم هر روز یه مشکل جدید پیدا میکنم .یه پا درد خیلی شدید امون منو شبا بردیده اصلا نمیتونم بخوابم بیشتر شبا بیدار بیدارم اخه پاهام خیلی درد میکنه .مشکل دیگم یبوست هست که خیلی اذیتم میکنه و یه مشکل که دیکه برام اعصاب نزاشته خلط پشت گلو هست خدا میدونه که چقد سختی میکشم ولی همش به خودم میگم این روزا میگذره.همش دوست دارم این روزا بگذره و تو زودتر بیای تو بغلم.نفس مامان برام دعا کن راستی هفته پیش من، تو کوچولوی شیطون رو تو مانیتور دیدم وای عزیز دلم خیلی ذوق کردم خیلی خوشحال شدم دست و پا میزدی ....پاهاتو...
3 شهريور 1394

این روزا حالم خوب نیست

سلام این روزا مامانی اصلا حال خوبی ندارم شبا درست نمیتونم بخوابم هوا خیلی گرمه.حتی یه لحظه هم نمیشه رفت بیرون.واقعا این روزا برای سخت و دیر میگذره الان اداره هستم و حالت تهوع دارم دیشب نتونستم بخوابم بابایی رو هم بیدارش کردم برام یه کم اویشن دم کرد عشق مامان هنوز یه کم برام سخته که واژه مادر رو بتوتم به زبون بیارم ولی فقط اینو میدونم که مادر شدن خیلی سخته تازه همه بهم میگن هنوز اول راهی ولی من دوست دارم زودتر این روزا بگذره یا حداقل پاییز زودتر بیاد چون روزا کوتاهتر میشه .همه میگن سه ماهه اول سخت میگذره ولی بعدش درست میشه الان فکر کنم نصف سه ماهه اول گذشته باشه کوچولوی مامان زودتر بیا
21 تير 1394